ارتباط با خدا
برخی به این بهانه که خداوند از هر اسم، صفت، ربط، نیّت و جهتی عاری است و حتّی در افکار و عقاید نیز وارد نمیشود اینگونه نتیجهگیری کردهاند که خدا قابل شناخت نیست، دارای اسما و صفات نبوده، امکان مخاطب قرار دادن او وجود ندارد (1).برخلاف این برداشت، با دقّت در آیات قرآن مجید و سخنان هشتمین پیشوای شیعیان (علیه السلام)، دو نوع ارتباط میان خداوند متعال و مخلوقاتش متصوّر است: رابطهی مستقیم یا بدون واسطه و رابطهی غیرمستقیم یا با واسطه.
یک) ارتباط مستقیم
آیاتی در قرآن وجود دارد که از امکان برقراری رابطه مستقیم و بدون واسطه با خدا حکایت دارد. آیات ناظر به این نوع ارتباط، به چهار دسته قابل تقسیم است: آیاتی که خداوند را در نهایت قرب و نزدیکی به بندگان معرفی میکند؛ آیاتی که در آن به ذکر و یاد پروردگار، امر شده است؛ آیاتی که خداوند شنوا (سمیع) معرفی میکند؛ و آیاتی که در آن، خواندن و تقاضای بنده و اجابت خدا مطرح شده است.دسته اول:
آیاتی که در آن به ذکر و یاد پروردگار، امر شده است. یکی از آیاتی که در مورد قرب پروردگار به بندگان اشاره دارد آیهای است که خداوند متعال خطاب به پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:وَ إِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنَّى فَإِنِّى قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلیَستَجِیبُوا لىِ وَ لیُؤمِنُوا بیِ لَعَلَّهُم یَرشُدُون؛ و هر گاه بندكان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعای دعاکننده را -به هنگامی که مرا بخواند- اجابت میکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند (2).
خداوند در این آیه، هفت مرتبه به ذات پاک خود و هفت بار به بندگان اشاره کرده و از این طریق نهایت پیوستگی، قرب، ارتباط و محبّت خود را نسبت به آنان مجسّم ساخته است. نکته دیگر این است که خداوند متعال در این آیه، واسطه (پیامبر) را از میان برداشته و نفرموده است «قُل فَإِنِّی قَرِیبٌ» بلکه بدون واسطه بیان داشته «فَإِنِّى قَرِیبٌ»، تعبیر عبادی که از اضافه عباد به خودش تشکیل شده نیز بیان لطیفی از این ارتباط است (3).
از دیگر نکاتی که از سیاق این آیه به دست میآید آن است که خداوند، اساس گفتار خود را بر تکلّم وحده (من چنین و چنانم) قرار داده نه غیبت (خدا چنین است). همچنین تعبیر «عِبَادِی» یعنی بندگان من به جای تعابیری مانند «ناس» یعنی مردم، از دیگر نکاتی است که در سیاق این آیه وجود دارد و همه بر امکان برقراری ارتباط عمیق، عاطفی و بدون واسطه میان بنده با خالق خود دلالت دارد (4).
درباره سبب نزول این آیه روایت شده است: صحابه به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند: خدا را چگونه بخوانیم؟ یا عربی بادیهنشین از حضرت پرسید: آیا خدا به من نزدیک است تا با او راز خود را بیان کنم؟ یا دور است تا آواز و صدای خود را بلند کنم؟ در جواب او این آیه نازل شد (5).
امام رضا (علیه السلام) به نقل از پدران بزرگوار خود ماجرای زیبایی از موسای کلیم (علیه السلام) نقل میفرمایند: موسی (علیه السلام) روزی در نجوای خود با خداوند گفت: پروردگارا! آیا از من دوری تا تو را با صدای بلند بخوانم یا نزدیک منی تا با تو نجوا کنم؟ خدای متعال به موسی (علیه السلام) اینگونه خطاب کرد:
من همنشین کسی هستم که مرا یاد میکند (6).
خداوند بر ماده، زمان و مکان محیط است و محدود به زمان و مکان نیست. پس منظور از قرب خداوند احاطه تمام، نفوذ کامل، سلطه و قیمومیّت نامحدود و نامتناهی او به مخلوقات است نه قرب جسمانی؛ چرا که قرب و بعد جسمانی نتیجه محدودیت به زمان یا مکان یا حدود و قیود دیگر است و چیزی که محدود به حدّی باشد به طور قطع حادث، محتاج و مخلوق خواهد بود. پس تعبیر «فَإِنِّى قَرِیبٌ» تمثیلی از کمال علم خداوند به افعال و اقوال بندگان و اطلاع بر احوالی ایشان است مانند کسی که در مکان نزدیکی وجود دارد (7).
دسته دوم:
دسته دیگری از آیات که بر ارتباط مستقیم خدا با بندگان دلالت دارد، آیاتی است که خداوند، بندگان را به ذکر و یاد خود مأمور میکند. ذکر در اصل به معنای تذکّر و در مقابل غفلت و نسیان است. این معنا اعم از تذکّر به وسیله قلب یا زبان است. در حقیقت، ذکر وسیلهی ارتباط است و علامت غفلت از غیر. پس کسی که با قلب و زبانش به ذکر خداوند اشتغال داشته باشد از اشتغال به غیر منصرف میشود (8).قرآن یکی از آثار ذکر و یاد خداوند را آرامش و اطمینان قلب معرفی میکند:
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مییابد (9).
این آیه به عنوان یک قاعده کلی و اصلی جاویدان و فراگیر میفرماید: آگاه باشید که دلها با یاد خدا آرامش میگیرد. همیشه اضطراب و نگرانی، یکی از بزرگترین بلاهای زندگی بشری بوده است و عوارض ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی او کاملاً محسوس است. اساس استقرار و آرامش قلب بشر و یگانه پشتیبان او ذکر و یاد خداوند متعال است؛ زیرا هدف اصلی انسان کسب سعادت است و بیم و هراس او از آن است که غفلت و بیخبری بر او چیره شده و ناگاه دچار شقاوت و تیره بختی شود. اگر انسان به یاد خدا باشد و با پروردگار خود انس گیرد و با یاد او بر خاطر خود پردهای افکند که از ورود اغیار ممانعت کند، تا وقتی یاد خدا قلب انسان را فرا گرفته و ملکه نفسانی او شده، چنان فراغت و استقراری بر روان او حاکم میشود که هیچ لذّت و آرامشی مانند آن تصوّر نمیشود (10).
پس کسب آرامش حقیقی برای انسان، تنها در سایه یاد و ذکر خداوند امکان دارد. یعنی آرامش حقیقی زمانی برای انسان محقّق میشود که بدون واسطه با آفریدگار خود در ارتباط باشد. شاید اصرار و پافشاری قرآن بر ذکر و یاد خدا به دلیل وجود این آثار مهم در زندگی فردی و اجتماعی بشر باشد. از این رو خداوند متعال میفرماید:
فَاذْكُرُونِی أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِی وَلَا تَكْفُرُونِ؛ پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم و شکرانهام را به جای آرید و با من ناسپاسی نکنید (11).
هر که خدا را یاد کند خدا او را یاد خواهد کرد و هر که خدا را فراموش کند خدا او را فراموش خواهد کرد. اثر اولی، سعادت و اثر دومی، شقاوت است. در این آیه، میان یاد و نسیان بنده نسبت به یاد و نسیان خدا علّیت برقرار شده است. یاد واقعی خدا آن است که انسان پیوسته او را در نظر داشته باشد. خدا بر انسان محیط است و در همه حال، حاضر و ناظر اوست و برای زندگی وی قوانینی وضع کرده است. پس باید در هر کار و هر وقت، رضای او را در نظر گرفت (12). از این رو برخی مفسّران، متعلّق ذکر را طاعت و عبادت برشمردهاند (13).
دو نکته در این آیه وجود دارد: اول: تکرار ضمیر متکلم مفرد است. این امر بر قرب و پیوستگی خاص مخاطبان با خداوند دلالت دارد (14). دوم: ایجاد یک رابطه دو سویه میان یاد خدا از سوی بندگان و یاد کردن بندگان از سوی خدا وجود دارد. پس کسی که میخواهد مورد توجّه خداوند متعالی قرار گیرد باید از ذکر و یاد پروردگار غفلت نکند. از این رو امام رضا (علیه السلام) ضمن سفارش به یاد خدا در همه حال و هر لحظه، میفرمایند:
سزاوار است مؤمن دعایش در آسایش همانند دعایش در گرفتاریها باشد (15).
دسته سوم:
گروه دیگری از آیات که ارتباط مستقیم خداوند را با بندگان بیان میکند، آیاتی است که خداوند در آن، خود را با صفت سمیع معرفی کرده است. سمع در لغت به معنای اُذن یعنی گوش و قوه شنوایی است و سمیع به معنای شنونده به کار میرود (16).سمیع از اسمای حسنای الهی است. این اسم 47 مرتبه در قرآن آمده که جز یک مورد، همه درباره خداوند متعال به کار رفته است. در اغلب موارد این لفظ با واژه علیم، بصیر و در برخی موارد با کلمه قریب همراه شده است. خداوند متعال همه چیز را میشنود و به وسیله سمعش بر تمام حرکات و سکنات موجودات اشراف دارد و نسبت به خداوند متعالی، دور و نزدیکی متصوّر نیست:
أَمْ یحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَیهِمْ یكْتُبُونَ؛ آیا میپندارند که ما راز آنها و نجوایشان را نمیشنویم؟ چرا، و فرشتگان ما پیش آنان [حاضرند و] ثبت میکنند (17).
در این آیه، پندار کسانی که گمان میکنند خداوند از راز و نجوای آنان آگاهی ندارد، واهی شمرده شده است. خداوند متعال در کریمهای دیگر از زبان رسولش میفرماید:
قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِی وَإِنِ اهْتَدَیتُ فَبِمَا یوحِی إِلَی رَبِّی إِنَّهُ سَمِیعٌ قَرِیبٌ؛ بگو: اگر گمراه شوم، فقط به زیان خود گمراه شدهام، و اگر هدایت یابم [این از برکتِ] چیزی است که پروردگارم به سویم وحی میکند، که اوست شنوای نزدیک (18).
آیه فوق در مقام بیان این نکته است که سررشته تمام امور به دست خداست. خداوند دعاها را میشنود و هیچ چیز میان او و شنیدن دعای حائل نمیشود (19). تعبیر «سمیعٌ قریب» به این نکته اشاره دارد که هیچ گونه حجابی میان خدا با خلقش حائل نمیشود (20) و خداوند به بندگان خود نزدیک است؛ یعنی علم کامل او بر آنها احاطه دارد (21) و هیچ حالتی از نگاه او مخفی نیست (22). نکته دیگر آنکه خداوند برای شنیدن به گوش و اعضای لازم برای شنوایی نیازی ندارد، چرا که هیچ شیئی همانند او وجود ندارد.
دسته چهارم:
چهارمین دسته از آیات که از امکان ارتباط مستقیم خدا با بندگان حکایت دارد، آیات دعاست. دعا به معنای خواندن، استمداد و حاجت خواستن است که با حالاتی مانند استغاثه، ابتهال، استحضار و رغبت همراه است.دعا در آموزههای دینی، جایگاهی بس رفیع و والا دارد. اولیای دین به این مهم تأکید فراوان کرده اند. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دعا را برترین عبادت مطرح فرموده و توفیق دعا را اجازهای از جانب خداوند بیان کرده است:
برترین عبادت، دعا کردن است. هرگاه خداوند به بندهای اجازه دعا کردن داده، درهای رحمت را برایش گشوده است (23).
دعا حقیقت و اصل عبادت است (24). ناتوانترین مردم، کسی است که از دعا کردن عاجز باشد (25). نیایش، نردبانی است که سالک را به سوی آسمانها بالا میبرد (26)؛ زیرا دعا نشان از آن دارد که بنده ، فقر و ناتوانی خویش دریافته متوجّه عظمت، رحمت، قدرت و بینیازی خالقش شده است. دعا جایگاهی دارد که هیچ کس حقّ کوچک شمردن آن را ندارد. امام رضا (علیه السلام) فرمود:
دعای هیچ کس را کوچک نشمارید؛ چرا که دعای یهودی و نصرانی در حقّ شما مستجاب میشود؛ در حالی [که ممکن است] دعاهای خودتان مستجاب نشود (27).
جالب این که برخورد اهل بیت (علیهم السلام) در موضوع دعا به تشویق زبانی خلاصه نمیشود؛ بلکه به ارائه سرمشق و نمونههایی والا در استمرار و تداوم دعا ختم میشود؛ به گونهای که دعا با حالتهای ملکوتی آنان عجین شده، از صفات برجسته آنان محسوب میشود. امام صادق (علیه السلام)، مولا علی (علیه السلام) را اینگونه توصیف میفرماید:
امیرمؤمنان (علیه السلام) مردی بسیار دعاکننده بود (28).
امام حسن (علیه السلام) درباره مادر خود فاطمه زهرا (سلام الله علیها) میفرماید:
جمعه شبی، مادرم فاطمه (سلام الله علیها) را دیدم که در محراب عبادتش به نماز ایستاده و پیوسته در حال رکوع و سجده بود. شنیدم برای مردان و زنان مؤمن دعا میکند و از آنان به اسم نام میبرد و در حقّ ایشان بسیار دعا میکرد (29).
جالبتر اینکه در مقام مقایسه، برخی از اعمال عبادی دعا، وزنی سنگین دارد. معاویه فرزند عمار میگوید به امام صادق (علیه السلام) گفتم: دو نفر همزمان مشغول خواندن نماز میشوند و بعد از اتمام آن، یکی به تلاوت قرآن میپردازد و دیگری بیشتر دعا می کند. عمل کدام یک فضیلت بیشتری دارد؟ امام (علیه السلام) ضمن تأیید فضیلت هر دو عمل، جانب دعا را گرفته، میفرماید:
دعا برتر است. آیا سخن خدا نشنیدهای که فرمود: و خدای شما فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم و... به خدا سوگند دعا همان عبادت است (30).
تعبیرهایی که از امام رضا (علیه السلام) درباره دعا وارد شده، بسیار زیبا و قابل تأمّل است. هشتمین پیشوای شیعیان (علیه السلام) اینگونه از دعا یاد میکنند:
نور آسمان و زمین، ستون دین و اسلحه پیامبران و مؤمنان (31).
خداوند متعال به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ؛ و هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم، و دعای دعاکننده را -به هنگامی که مرا بخواند- اجابت میکنم، پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند (32).
این آیه به تصریح مفسّران، تقریری از قرب خداوند متعال به بندگان و وعده برای کسانی است که به درگاه او روی میآورند تا بدانند خداوند آنها را اجابت خواهد کرد. (33)
دعا به همان اندازه که ابزاری مناسب برای رسیدن انسان به خواستههایش به شمار میآید، در تربیت وی نیز نقش ایفا میکند؛ چرا که رابطه انسان با خدا به خودی خود، او را از توجّه به مسائل ناامید کننده باز میدارد؛ زیرا به دنیای متمایز از این دنیای فانی متوسّل شده است. شهید مطهری (رحمةالله) معتقد است عبادات در اسلام، گذشته از اصالتی که دارند جزء برنامههای تربیتی آن نیز به شمار میروند (34). اگر به آثار دعا توجّه شود به نقش پررنگ آن در تعلیم و تربیت میتوان دست یافت.
* افزایش خودباوری
انسان، موجود ضعیفی است و تواناییهای محدودی دارد. فردی که در زندگی، علاوه بر آگاهی از تواناییهای خود از نیروی معنوی بزرگتری برای غلبه بر مشکلات بهره میگیرد، باعث میشود که هیچگاه دچار اندوه و عدم موفقیت در رفع مشکلاتش نشود. این مسأله ضریب اعتماد به نفس در فرد را افزایش میدهد؛ زیرا در باور نیایشگر، خدا از رگ گردن به او نزدیکتر است (35)، قضای الهی را چیزی جز دعا بر نمیگرداند (36) و به تعبیر زیبای امام رضا (علیه السلام) دعا، سلاح مؤمن است. (37) واضح است کسی که مسلح به چنین باوری باشد و چنین سلاحی را در دست داشته باشد در اوج خود باوری و اعتماد به نفس قرار خواهد داشت.* آرامش روحی
بیشترین آسیبهای روحی انسان از درماندگی از حل مشکلات ناشی میشود. زمانی که احساس کنیم برای رفع موانع جسمی و روانیِ خود به قدرتی مطلق پناه آوردهایم، آرامش بر کشور وجود ما حاکم میشود و اگر تجربه استجابت دعا نیز رخ دهد، این آرامش به اوج خود میرسد. برخی پژوهشها نشان میدهد افرادی که خداوند بخشنده و پاسخگو دریافتهاند، از سلامت شخصی بهتری برخوردارند (38).علی بن اسباط میگوید به امام رضا (علیه السلام) گفتم: فدایت شوم! نمیدانم برای سفر، راه دریا را پیشه گیرم یا خشکی؛ چرا که راه، بسیار مخاطرهآمیز و ترسناک است. حضرت برای این که آرامش پیدا کند دعایی را به او تعلیم داد که اگر راه خشکی در پیش گیرد آن را بخواند و برای مسیر دریا نیز دعای ویژهای را بیان فرمود. سپس حضرت (علیه السلام) درباره آرامش فرمود:
آرامش، نسیمی است که از بهشت وزیدن میگیرد و صورتی همانند صورت انسان دارد (39).
* پایداری و مقاومت
طبق آموزههای دینی، همه خواستهها به اذن و مصلحت الهی گره خورده است؛ چه بسا چیزی خوشایند ما باشد، در حالی که در باطن آن، شر و فتنهای خوابیده است که ما خاکیان دربند از درک آن عاجزیم (40). امام صادق (علیه السلام) فرمود:خداوند بلندمرتبه هرگاه بندهای را دوست بدارد، وی را در مشکلات فرو میبرد و ناراحتیها را مانند باران بر او فرو میریزد و هرگاه برای رفع پریشانیها دعا میکند خداوند به او پاسخ میدهد و میفرماید: من توانایی دارم خواسته تو را اجابت کنم؛ ولی اگر صبر پیشه کنی آنچه در آخرت برایت فراهم کردهام بهتر است (41).
امام رضا (علیه السلام) در موارد زیادی برای رفع سختیها داروی دعا را تجویز فرمودهاند. کسی خدمت آن حضرت رسید و از حاکم مستبد و دشمنان حسود، گلایه کرد. حضرت به وی دعایی تعلیم داد (42). کنیزی به امام رضا (علیه السلام) از بیماریاش شکایت کرد. حضرت به او دعایی تعلیم داد (43). همچنین از آن حضرت برای درمان اندوه، و سایر بیماریها روایات فراوانی رسیده است (44).
طبقه بندی: اخلاق،
[ چهارشنبه 25 مرداد 1396 ] [ 01:15 ب.ظ ] [ م. ج. مهران منزه ]